سکوت شبانه

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

همیشه کم بوده یه چیزی ، الان که 31 سال از زندگیم گذشته میدونم که باید همیشه یه چیزی کم باشه ، این قانون نانوشته زندگی همه ی ماست ، که همیشه یه چیزی کم باشه ، انگار کامل بودن با زندگی تضاد داره ؛ همیشه باید یه چیزی باشه که بخوایش و نداشته باشی ... ، شاید اگر برای کسی تعریف کنم که من یک دهه از زندگیمو به هوای یه بغل دوباره بودم بگه خوشی زده زیر دلش یا بگه هر از چند وقت فیلش یاد هندستون میکنه و حال روحیش و هورمون هاش بالا پایین میشه و یه خزعبلاتی برای خودش میبافه و فرداشم یادش میره ، شاید ...شاید همه اینا خزعبل و تاثیرات هورمونی و حال سینوسی باشه ، حقیقتا نمیخوامم بفهمم که چیه و چرا ! مهم اینه که هست و حذف نمیشه ... من هنوزم هوس بغل دوبارت و میکنم ... هوس بغلی که چهارده سال پیش تجربه اش کردم و تو حسرت مزه کردن دوباره اش میمیرم ، پشت صورت آدما پشت ظاهر آدما چه چیزایی نهفته است و ما نمیدونیم ... خبر نداریم ، ممکنه چیزای کوچیکی که خیلی مسخره بیاد ، مثل زخمی که رو انگشتم ده سال پیش افتاد ، با یه تیغ کوچیک ؛ نمیسوزه دیگه ؛ درد نمیکنه ؛ هروزم حواسم و پرت نمیکنه ؛ ولی هست ؛ هست و من دارمش ؛ مثل تو ، این شبیه ترین چیزی بود که میتونستم بگمزندگیم برای خودم خیلی عجیب گذشت ، بالا ، پایین ، بالا ، پایین و این چرخه ادامه داره ، راستش انگار دونفر و زندگی میکنم ، آدمی که به نظر میاد و حس های درونی که نه خوبه نه بد ، حس ندارم ، خنثی و خنثی و خنثی ...چند وقت پیش یکی از دوستام میگفت هیچوقت فک نمیکردم کارکترت انقد شاد و خندون باشه آدم از معاشرت باهات سیر نمیشه ، کاش میشد از درون کامل بود ، نمیگم شاد ، میگم کامل ... شادی و غم دو تا حس که آدم باید تجربه کنه ، جفتش کنار هم ... ولی حس کاملی ، حتما باید سکوت شبانه...
ما را در سایت سکوت شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : isookooteshabanehe بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 19:24